
کارگاه ورشکسته آلترناتیوسازی، از؛ مسعود فرشچی
مقدمه
شما العیاذ بالله بهجای خامنهای باشید چه میکنید؟ اقتصاد ورشکسته و دلار سی هزارتومانی، مردم چپاول شده، عاصی و آشتیناپذیر با رژیم، با نزدیک به۱۲۰هزار قربانی کرونای ولایت؟ انزوای بیسابقه و تحریمهای همه جانبه و از همه خطرناکتر – بهاعتراف خود رژیم- آلترناتیوی قدرتمند با حمایت وسیع داخلی و شناخته شدگی گسترده بینالمللی.
خامنهای همین کاری را باید بکند که الان میکند. ادامه خطی که هوشیارترین چهره ضدانقلابی تاریخ معاصر، خمینی، بهعنوان شرط بقای رژیمش ترسیم کرد: نابودی مجاهدین. بهعبارت دیگر خمینی تصمیم گرفت بهجای حل تضاد در مبنا، یعنی پیدا کردن راه حل برای بحرانهای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و بینالمللی ذاتی رژیم، شرط ضروری تغییر را نابود کند. این استراتژی با ساخت و بافت طبقاتی ارتجاع قرون وسطایی خمینی نیز بسیار منطبقتر بود.
نیازی بهتوضیح نیست که همین استراتژی دو کلمهای بهچه جنایات ضدبشریای در چهل سال گذشته راه برده است. همه تاکتیکها، سیاستها و توطئههای رژیم را در این چارچوب میتوان تفسیر کرد.
پیشینه آلترناتیوسازی رژیم
در هم شکستن راهبند تروریستی و خروج نام مجاهدین، از لیست آمریکا در ۷مهر۱۳۹۱، بزرگترین شکست را در جنگ سیاسی و بینالمللی با مجاهدین بهرژیم تحمیل کرد. ضربهای که رژیم هرگز نتوانست جبرانش کند ولی مجموعه تلاشهایی را انجام داد، از جمله سرمایهگذاری کیفاً سنگینتر و پرهزینهتر روی سیاست «آلترناتیو سازی» قلابی، «اپوزیسیون»های باسمهای و باد کردن افرادی وابسته یا در ارتباط با خود رژیم با هدف مخدوش کردن آلترناتیو واقعی برانداز.
البته سیاست مزورانه آلترناتیوسازی قلابی هم عمر چندانی نداشت و بعد از قیام آبان ۹۸ کمرشکن شد. آنچه امروز با آن مواجهیم تقلاهای بقایای این سیاست است. در تحولات اجتماعی و تغییر دوران، معمولاً کمی طول میکشد تا بقایای منسوخ دوران قبلی بهتدریج محو شوند و تا مدتی توسط عناصر عقب ماندهتر استمرار مییابند. همچنانکه بازی اعتدال شیخ شیاد و دست و پا زدنهای بقایای شاه که خواستار کنار آمدن با پاسداران هستند نیز مردود و مختومه شده و اقداماتشان دیگر در مدار قبلی محسوب نمیشود.
تعمیق و تکامل مرزبندیها، همیشه حاکی از پیشرفت جنبش بوده. اینکه برخی محصولات آلترناتیوسازی پردهها را کنار زدهاند و بهصراحت میگویند که رژیم را بر شورا و مجاهدین ترجیح میدهند، موضع آنها را در جنگ رژیم با ضد رژیم برملا و کار مردم و مقاومت را ساده میکند و تلاشهای عادیسازانه قبلیشان را بهباد میدهد.
بنابراین نه بهمنظور هوشیاری در برابر تهدید فعال رژیم، بلکه بهمنظور درسآموزی و آمادگی برای مراحل بالاتر، خوب است نگاهی بهکارگاه ورشکسته آلترناتیوسازی رژیم و محصولاتش بیندازیم.
«آلترناتیو» غیربرانداز، بدعت رژیم
آلترناتیو بودن، یعنی فراتر از خواست سرنگونی رژیم حاکم، جایگزین مشخصی را هم برای آن، ارائه دادن. پس ادعای آلترناتیو از جانب نیرویی که در جبهه براندازی نیست، بیمعنی است. غیر علمی و ناممکن است که نیرویی در عین حال که خواهان سرنگونی رژیم ولایت فقیه است، آن را بر مجاهدین و شورای ملی مقاومت ایران ترجیح بدهد. چنین ادعایی در شرایط مشخص ایران، نه صرفاً بر مبنای تحلیل بلکه مبتنی بر شواهد و مستندات، شیادانه است. این قضیه آن قدر آشکار و ترفندهای رژیم در این رابطه آن قدر لو رفته است که خود بهیکی از سادهترین معیارهای تشخیص مدعیان قلابی تبدیل شده. جملاتی از قبیل «ما کی تعهد کردیم که جمهوری اسلامی را …. بیندازیم؟» یا مدل رذیلانهترش که خواسته حفظ رژیم را بهگردن مردم میاندازد مثل «در حال حاضر هم ملت ایران دست بهچنین کاری (براندازی) نمیزند برای این که نمیداند بعدش چی میشود» در ادبیاتشان فراوان است. حرف آخر و فصل مشترکشان هم در دفاع از وضع موجود یعنی حاکمیت رژیم، عبارت کثیف «البته خمینی» است بهاین معنی که در انتخاب بین رژیم و مجاهدین باشیم، البته رژیم را انتخاب میکنیم.
این مانیفست ذلتبار ترجیح رژیم بهمجاهدین، جماعت مورد نظر را تماماً در اختیار رژیم قرار میدهد. چون چنین آلترناتیوسازیها و اپوزیسیون نماییها را دستاویز ادعای تفرق و پراکندگی اپوزیسیون میکند تا واقعیت اتحاد و انسجام نیروهای برانداز را که در دیرپاترین ائتلاف سیاسی تاریخ ایران متبلور شده منکر شود.
آلترناتیو و استراتژی
هر نیروی جدی براندازی، چه رسد بهآلترناتیو لاجرم بهاستراتژی مشخصی برای تحقق براندازی نیاز دارد. استراتژی سرنگونی باید توضیح بدهد که با اهرم اصلی حفظ حاکمیت، یعنی سپاه پاسداران چکار میخواهد بکند؟ در برابر مجاهدین و استراتژی کانونهای شورشی، «آلترناتیو»های باسمهای، صحبت از «همراه کردن سپاه با خود» یا حتی حفظ سپاه برای ایجاد نظم در حاکمیت بعدی میکنند. آنچه که خبری از آن نیست، دو کلام حرف معقول در پاسخ بهاین سؤال است که چگونه میخواهید بدون انهدام سپاه جنایتکار محافظ رژیم، آن را سرنگون کنید؟
آلترناتیو و پیشینه
بررسی پیشینه هر موجودیت انقلابی (بهمعنی تغییر دهنده بنیادین) نه صرفاً روایت تاریخ، بلکه اسلوب علمی شناخت ماهیت و قابلیتها است. همچنانکه وقتی کسی درخواست تصدی شغلی را میکند، سابقهاش را بررسی میکنند و از روی آن شایستگی و توانمندی فرد را درمییابند.
مثلاً مجاهدین در پیشینهشان، گستردهترین فعالیت آگاهگرانه تاریخ ایران از جمله با انتشار نشریه مجاهد با تیراژ ۶۰۰هزار نسخه (۳۰ برابر تیراژ روزنامه حزب حاکم)، کشاندن خمینی از ماه بهچاه، برگزاری تظاهرات نیم میلیونی سی خرداد، دفاع از میهن در جنگ ایران و عراق، پیشبرد سیاست صلح از زمانی که عراق از خاک ایران خارج شد، چند دور ممانعت از جنگ شهرها و تلفات غیرنظامی در جانب ایران، در هم شکستن ماشین جنگی خمینی با ارتش آزادیبخش ملی ایران، پرداخت سنگینترین بها در در زندانها و شکنجهگاههای خمینی، بیش از صدهزار اعدام از جمله قتل عام تابستان ۶۷ را دارند. آیا مدعیان آلترناتیوهای قلابی هم میتوانند بیلانی از مایهگذاریها و فداکاریهایشان ارائه کنند و بگویند چه کردهاند که مردم بهخاطرش بهآنها اعتماد کنند؟
آلترناتیو و برنامه مشخص برای آینده
طرح ده مادهای خانم مریم رجوی برای آینده ایران که مورد شناسایی و حمایت گسترده برجستهترین چهرههای سیاسی در کشورهای مختلف جهان قرار گرفته، موضع مقاومت ایران در رابطه با آینده است. وظیفه اصلی دولت موقت هم انتقال حاکمیت بهمردم ایران از طریق برگزاری انتخابات مجلس مؤسسان ظرف حداکثر شش ماه بعد از سرنگونی رژیم مشخص شده. آلترناتیوهای باسمهای در این زمینه چه طرحی ارائه کردهاند؟
سخن پایانی
در نبرد چهل ساله مقاومت با رژیم آخوندی، هیچ قدم صدق و هیچ فداکاری خالصانهای بههدر نرفته است. هر دور از نبرد، دستاوردهای ماندگاری برای مردم ایران داشته. کودتای ۱۷ژوئن، توطئه مشترک رژیم و کثیفترین جناحهای حاکمیتهای اروپایی را در نظر بگیرید. البته که مجاهدین قیمت فوقالعاده سنگینی پرداخت کردند. ولی جایگاه و وزن مجاهدین قبل و بعد از این کارزار سخت، قابل مقایسه نیستند.
۱۴ سال پایداری پرشکوه در اشرف و لیبرتی را در نظر بگیرید. موشکبارانها، حملات زرهی وحوش مالکی و قاسم سلیمانی، محاصره دارویی و غذایی و شکنجه روانی با ۳۲۰ بلندگو و … البته بهای سنگینی از مجاهدین گرفت. ولی موقعیت تثبیت شده امروز، غیر قابل مقایسه با زمان انجام همان حملات است.
ورود و خروج بهکارزار مقابله با آلترناتیوهای قلابی و دستساز رژیم هم تابع همین قانونمندی است. با شکست سیاست آلترناتیوسازی رژیم، بهنقطه شروع این سیاست برنمیگردیم.
این تجربه تاریخی، آلترناتیو دمکراتیک شورای ملی مقاومت را آبدیدهتر، خلق محبوبمان را آگاهتر و چشماندازهای آینده را بسیار روشنتر کرده است.